سواد پوشش؛ بازگشت اختیار روایتی به شهروند ایرانی در میدانی که بدن رسانه شده است

در شهری که هر خیابانش یک صفحه رسانه‌ای و هر بدنش حامل ده‌ها نشانه آشکار و پنهان است، سواد پوشش دیگر یک مهارت زینتی نیست؛ شکل تازه‌ای از فهم اجتماعی است که به شهروندان امکان می‌دهد روایت هویت خود را از چنگ بازار جهانی زیبایی، الگوریتم‌های دیداری و استانداردهای تحمیلی پس بگیرند. این یادداشت توضیح می‌دهد چگونه سواد پوشش، از سطح یک توصیه فرهنگی، به زیرساختی برای حکمرانی معنادار بدن و بازآرایی خوانایی شهری در ایران ۱۴۱۴ تبدیل می‌شود.

سواد پوشش، فقط دانستن این نیست که «چه بپوشیم» یا «چه نپوشیم». فراتر از رنگ و مدل لباس، سواد پوشش توانایی فهمیدن و معناکردن پیام‌هایی است که لباس، ترکیب آن با بدن، و نسبتش با فضا و موقعیت به دیگران منتقل می‌کند. به عبارت دیگر، هر پوشش، یک متن است و هر متن را باید خواند، فهمید، و اگر می‌توانیم بازنوشت.

در دنیای امروز، بدن و پوشش همانند یک رسانه عمل می‌کنند. رسانه‌ای که گاهی حتی پیش از زبان و گفتار، ذهنیت را شکل می‌دهد. یک جوان ممکن است کلمه‌ای بر زبان نیاورد، اما انتخاب رنگ، برش، بافت و حتی حالت افتادن لباس روی بدنش، روایت او را برملا کند: روایت هویتش، طبقه اجتماعی‌اش، مقاومت‌ها و پیروی‌هایش. سواد پوشش یعنی داشتن آگاهی از این روایت‌ها، دیدن لایه‌های پنهانشان، و توانایی هدایت این پیام‌ها به سمتی که به هویت فرد و جامعه لطمه نزند.

در واقع سواد پوشش در جامعه‌شناسی بدن، مهارتی است که امکان «خوانش نشانه‌ای» و «کنترل روایتی» بر بدن را در بافت اجتماعی فراهم می‌آورد. این مهارت نه تنها متکی به سلیقه یا ذوق فردی است، بلکه شبکه‌ای پیچیده از معانی اجتماعی، نمادها، فشارهای ساختاری و مناسبات قدرت را درون خود دارد. در جامعه‌ای که بدن به یک رسانه تبدیل شده است، پوشش زبانِ این رسانه است و زبان، همواره در ازای گفتار آشکار، حامل معناهای ضمنی و ساختارهای پنهان قدرت است. پوشش زنانه یا مردانه، در بافت شهری امروز، نه یک انتخاب بی‌طرف، بلکه مشارکت در یک بازی نمادین است که قواعدش توسط نیروهایی فراتر از فرد — مانند صنعت مد جهانی، الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی، و سیاست‌های زیبایی‌شناسی داخلی — تعیین می‌شوند.

از منظر جامعه‌شناسی، هر انتخاب پوشش در سه سطح معنا می‌یابد: سطح شخصی (سلیقه، هویت درونی، تجربه فردی)، سطح میان‌جی اجتماعی (انتظارات گروهی، طبقه اجتماعی، خرده‌فرهنگ‌ها) و سطح کلان قدرت (ساختار هنجاری، اقتصاد سیاسی رسانه، ایدئولوژی غالب). این سه سطح در عمل هم‌پوشانی می‌کنند و بدون آموزش سواد پوشش، فرد اغلب تحت سیطره لایه سوم عمل می‌کند بدون آن‌که آگاه باشد.

کارکرد اصلی سواد پوشش در این چارچوب، «بازگرداندن اختیار روایتی» به سوژه است. یعنی فرد بتواند تشخیص دهد که آیا نشانه‌های ظاهری پوشش او محصول انتخاب آگاهانه است یا بازتاب فشار الگوریتم‌های دیداری، مُدهای زودگذر و هنجارهای تحمیل‌شده. این نگاه، سواد پوشش را به یک «سرمایه فرهنگی» به معنای بوردیویی تبدیل می‌کند: دارایی نامرئی که می‌توان با آن در میدان‌های اجتماعی قدرت، معنا و حتی منزلت را مدیریت کرد.

وقتی از اهداف سواد پوشش سخن می‌گوییم، در واقع از حفاظت و بازسازی «روایت ایرانی بدن» حرف می‌زنیم. اهمیت این امر در این است که ما در یک اقتصاد بصری زندگی می‌کنیم؛ جایی که تصویر، حرف اول را می‌زند، و بیش از هر چیز، این پوشش و بازنمایی بدن است که دریافت فرهنگی را تعیین می‌کند. اگر این میدان را نادیده بگیریم، استانداردهای زیبایی و روایت‌های بدن را دیگران، آن هم بیرون از فرهنگ ما، برایمان می‌نویسند.
سواد پوشش سه هدف توسعه‌ای مشخص دارد:

نخست، قدرت‌بخشی به مردم برای این که پیام‌های ظریف یا پنهان در پوشش را بفهمند و فریب پیام‌های تحریف‌شده یا کلیشه‌های مخرب را نخورند.

دوم، کمک به شکل‌گیری الگویی بومی که هم با زیباشناسی امروز هماهنگ باشد و هم با حافظه فرهنگی و اقلیمی ما پیوند داشته باشد.

و سوم، بالا بردن کیفیت روایت در رسانه‌ها، تا تصویر زن و مرد ایرانی، آشفته، تقلیدی یا بی‌ریشه نباشد.

برای رسیدن به این اهداف، سیاست‌های سواد پوشش باید از قالب «دستور و اجبار» خارج شده و به «توانمندسازی و شایسته‌سازی زیباشناختی» تبدیل شوند. این یعنی: آموزش هنرمندان و تولیدکنندگان رسانه در زمینه نشانه‌شناسی و بازنمایی بدن، تدوین کُدها و استانداردهای زیبایی‌شناسی برای تولیدات تصویری، ایجاد مراکز تخصصی پایش و تحلیل بازنمایی پوشش در رسانه‌ها، و تولید محتوای آموزشی برای مدارس و خانواده‌ها.

در جامعه‌ای که سواد پوشش رشد کرده باشد، انتخاب لباس نه یک تقلید کورکورانه است و نه یک واکنش عصبی به فشارها، بلکه یک کنش آگاهانه و روایتی است که از حافظه فرهنگی، هویت شخصی و حساسیت اجتماعی تغذیه می‌کند. در چنین جامعه‌ای، دیگر بدن ایرانی صرفاً به‌عنوان «ابژه دیدنی» مصرف نمی‌شود، بلکه به‌عنوان «فاعل روایت» احترام می‌یابد.

باید بپذیریم با این نگاه ،  سواد پوشش یک ضرورت لوکس نیست؛ یک سرمایه فرهنگی ملی است. بی‌توجهی به آن، ما را وارد چرخه‌ای از آشفتگی بصری، شکاف بین نسل‌ها و فرسایش هویت می‌کند. در مقابل، اجرای صحیح آن یعنی این که ما دوباره نویسندگان روایت بدن خودمان باشیم، نه مصرف‌کنندگان الگوهای دیکته‌شده دیگران.

از منظر جامعه‌شناسی شهری، پوشش بخشی از «منظر شهری» (Urban Landscape) است و نقش آن در خوانایی یا آشفتگی فرهنگی شهر مستقیم است. خیابانی که در آن نشانه‌های پوشش به سمت استانداردهای ناپیوسته یا متناقض حرکت کنند، برای رهگذران پیام متلاشی‌شدن هویت جمعی را مخابره می‌کند. برعکس، وقتی کنترل نمادین و سواد پوشش در سطح فردی و جمعی ارتقاء یابد، محیط شهری از یک «صحنه مصرفی» به «صحنه نمایشی هویت» تبدیل می‌شود که روایت‌های جمعی را تقویت می‌کند.

این تغییر نیازمند پیوند میان دانشگاه، رسانه و سیستم سیاستگذاری است. برای نمونه، دانشگاه‌ها می‌توانند ماژول‌های «تحلیل نشانه‌شناسی بدن» را برای دانشجویان هنر و رسانه تدوین کنند؛ سازمان‌های رسانه‌ای می‌توانند واحد «زیبایی‌شناسی کاربردی» ایجاد کنند؛ و سیاستگذاران فرهنگی می‌توانند به جای ابلاغ دستورالعمل‌های صرف، چارچوب‌های آموزشی را به صنوف و انجمن‌ها واگذار کنند تا اجرای آن در میدان واقعی با مشارکت کنشگران انجام شود.

در نهایت، در جامعه‌ای که سواد پوشش نهادینه شود، تصمیمات فردی دیگر نتیجه فشار ساختار نیستند، بلکه انسان‌ها به بازیگران فعال در معماری هویت بصری خود تبدیل می‌شوند. این نقطه، همان جایی است که بدن دوباره به مالک معنای خود بدل می‌شود و شهر و رسانه، به جای تحمیل تصویر، با مردم در تولید تصویر همکاری می‌کنند. این هم مشارکت علمی جامعه‌شناسی است و هم ضرورت سیاستگذاری توسعه‌ای؛ زیرا بدون آن، آن‌چه بر صحنه عمومی جاری می‌شود بیش‌تر محصول نیروهای خارجی و اقتصاد جهانی زیبایی خواهد بود تا محصول اندیشه و هویت ایرانی.

 

صدیقه غریبی
ایده پرداز سواد پوشش و کارشناس مسائل اجتماعی فرهنگی و رسانه

لینک کوتاه خبر:

https://modmairan.ir/?p=10853

صدیقه غریبی

صدیقه غریبی

کارشناس مسائل اجتماعی و رسانه

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

درباره ما

رسانه «مد ما ایران» مرجعی برای هنرمندان، طراحان، تولیدکنندگان و دانشجویان حوزه مد و پوشاک است که به کیفیت و زیبایی تولیدات ایرانی اهمیت میدهند. این رسانه پویا محلی برای انتشار تحقیقات، معرفی دستاوردهای صنعت نساجی و پوشاک ایران، و ترویج پژوهش در این حوزه است.

مطالب مرتبط