در روزهایی که زمین بوی اندوه میگیرد و دلها به یاد بانویی از جنس نور خم میشوند، ما زنان این سرزمین، فاطمه را نه فقط بهعنوان مادر ایمان، که بهمثابه جوهرهٔ پیوستگی هویت زنانه در جهان میشناسیم.
فاطمه زهرا (س) ، مبدأ روشنایی انسانی است—نوری که از محدودهٔ دین فراتر میرود و در جان هر زنی که به کرامت خود آگاه است، میدرخشد.
زن ایرانی در گسترهٔ تاریخ و فرهنگ، همیشه بازتابی از آن فروغ الهی بوده است؛ از مادرانِ اسطورهساز تا بانوان دانشور و هنرمند، همه بر میراثی ایستادهاند که معنا را از عشق و عقل درهم تنیده میگیرد.
او آموخته است که حیا، نشانهٔ ضعف نیست، بلکه قوام هویت و زیبایی در قلمرو اخلاق و تفکر است؛ و نجابت، زنجیر نیست، بلکه چشمهٔ آرامش و اعتماد در زیست اجتماعی است.در سیمای حضرت فاطمه، زن ایرانی آموخته است چگونه حضورش را با عزت تعریف کند، چگونه صدا و اثرش را در جامعه جاری سازد بیآنکه از لطافت و وقار دور شود. این پیوند میان فاطمه و زن ایرانی، همان تداوم فرهنگی است که از حکمتِ ایرانی تا بینش اسلامی امتداد یافته و امروز نیز، در چهرهٔ زنان هوشمند و وارستهٔ این مرز و بوم جلوه دارد.
حضرت زهرا (س) نه تنها بانوی ایمان، که شالودهٔ اندیشهٔ انسانیت و زیست اخلاقی است؛ الگویی جاودانه برای تمامی زنان، فارغ از دین و آیین، تا حیات را در مدار مهر، اندیشه و مسئولیت معنا کنند.
ما زنان ایرانزمین، در هر زمان و در هر جایگاه، گواهیم که ریشههای این نور در وجودمان زنده است. از دامن مادران شهید تا قلب زنان اندیشمند، این روشنایی همچنان میتپد و شهدا، نگهبانان همان نوریاند که از فاطمه آغاز شد؛ خونشان جریان زندگی در رگهای وطن و یادشان، استمرار روشنایی در شبهای زمان است.
در سوگ بانویی چنین بزرگ، باید دانست: فاطمه فقط یاد نیست، راه است راهی برای زن، برای انسان، برای جامعهای که میخواهد از تاریکیِ گسست به روشنای معنا برسد.
صدیقه غریبی









